حمایت رسمی منافقین، آخرین حلقه از پازل خیانت میرحسین
شهدای ایران: سازمان تروریستی منافقین (مجاهدین خلق) در اقدامی معنادار و کمسابقه، با صدور بیانیهای منسوب به سرکرده مفقود خود «مسعود رجوی»، به صورت رسمی از مواضع اخیر میرحسین موسوی حمایت کرد. این بیانیه در شرایطی منتشر میشود که این فرقه، که دستش به خون بیش از ۱۷ هزار شهروند ایرانی آغشته است، با این اقدام عملاً پرده از پیوند عمیق میان جریان برانداز داخلی و کانونهای تروریستی خارجنشین برداشته و این سوال جدی را مطرح میکند که آیا مواضع ساختارشکنانه موسوی، نه یک انحراف فردی، بلکه اجرای نقش در یک پازل امنیتی بزرگتر است؟
در حالی که سالها از آخرین رد و نشان از «مسعود رجوی»، سرکرده گروهک تروریستی منافقین میگذرد و گمانههای قوی مبنی بر هلاکت او پس از حملات به مقرهای این سازمان در جریان است، روز گذشته این فرقه با انتشار بیانیهای به نام او، رسماً به جرگه حامیان میرحسین موسوی پیوست. این اقدام، که نمیتوان آن را یک رخداد تصادفی دانست، بار دیگر ماهیت واقعی جریانی را آشکار کرد که از سال ۱۳۸۸ با ادعای «تقلب» کشور را به آشوب کشاند و امروز در زمین دشمنان قسمخورده ایران بازی میکند.
موسوی؛ از «نخستوزیر امام» تا «مهره محبوب منافقین»؛ یک سقوط یا یک پروژه؟
سوال کلیدی که بیانیه اخیر آن را برجستهتر میکند، ماهیت ارتباط میان موسوی و سازمان منافقین است. دو فرضیه اصلی در این باره قابل طرح است:
فرضیه اول: نفوذ از ابتدا. این فرضیه معتقد است که میرح حسین موسوی از همان سالهای ابتدایی انقلاب، به دلیل نزدیکی فکری و ارتباطات پنهان، یک مهره نفوذی در ساختار نظام بوده که در بزنگاههای تاریخی مأموریت خود را عملیاتی کرده است. حامیان این نظریه به مواضع رادیکال و مسئلهدار او در دوران نخستوزیری و همچنین حلقه اطرافیانش استناد میکنند که برخی از آنها بعدها به خارج از کشور گریخته و به جریانهای ضدانقلاب پیوستند.
فرضیه دوم: تبدیل شدن به مهره. این فرضیه میگوید موسوی در ابتدا یک نیروی انقلابی با انحرافات فکری بوده، اما پس از شکست در انتخابات ۱۳۸۸ و قرار گرفتن در بنبست سیاسی، به تدریج در مسیری قرار گرفت که مورد استقبال و حمایت دشمنان ایران قرار گرفت. بر اساس این دیدگاه، مواضع او از «اعتراض به نتیجه انتخابات» آغاز شد و به تدریج به «نفی ساختارهای اصلی نظام»، «دفاع از تجزیهطلبی» و «همسویی با براندازان» ختم شد. در این مسیر، سازمان منافقین و دیگر دشمنان، او را به عنوان یک سرمایه ارزشمند برای ایجاد شکاف داخلی شناسایی کرده و به حمایت از او پرداختند.
در هر دو حالت، نتیجه یکسان است: میرحسین موسوی امروز در جایگاهی قرار گرفته که بلندگوی مواضعی شده است که مطلوبترین خوراک را برای سازمانهای تروریستی و دشمنان خارجی ایران فراهم میکند.
بیانیه فرقه رجوی یک نقطه عطف و یک اتمام حجت است. این بیانیه نشان میدهد که مرزها کاملاً شفاف شدهاند. دیگر نمیتوان با بهانههایی مانند «اختلاف نظر سیاسی» یا «انتقاد درونگفتمانی»، مواضع ساختارشکنانه میرحسین موسوی را توجیه کرد. وقتی منفورترین دشمنان ملت ایران که دستشان به خون جوانان این کشور آغشته است، برای فردی هورا میکشند، هر ایرانی باشرف و وطندوستی تکلیف خود را میداند. مرزبندی قاطع با این جریان، امروز یک وظیفه ملی است و البته مایه تأسف است که دولت پزشکیان در یک سال اخیر بارها برای رفع حصر چنین فردی تلاش کرد.