شهدای ایران shohadayeiran.com

کد خبر: ۲۴۱۹۵۳
تاریخ انتشار: ۲۸ فروردين ۱۴۰۳ - ۱۰:۴۷
مهندس عزت‌الله سحابی: «در دولت موقت با اصرار مرحوم مطهری و شاید خود امام، مهندس بازرگان دکتر کریم سنجابی را به سمت وزیر امور خارجه منصوب کرد، ولی در تیر ۱۳۵۸ از این مسئولیت استعفا کرد و پس از آن مایل به همکاری با دولت نبود. علت این عدم‌تمایل، حس رقابت با شخص مهندس بازرگان و اقدامات دکتر یزدی و دکتر روحانی در سفارت ایران در امریکا و شایعه پیدا کردن مدارکی علیه دوستان یا خانواده وی بود که موجب می‌شد همبستگی و صمیمیت وی با دولت موقت مخدوش شود...»

 شهدای ایران :به نقل از جوان آنلاین، در بیست‌وششمین روز از فروردین ۱۳۵۸، استعفای کریم سنجابی از وزارت خارجه دولت موقت انقلاب اسلامی رسماً اعلام شد. از آن روز تا امروز، این استعفا محل گمانه‌ها و تحلیل‌های گوناگون بوده است. معدل این علت سنجی‌ها، رقابت دیرینه سنجابی با مهدی بازرگان و دخالت‌های ابراهیم یزدی و دامادش در مسیر ایفای وظایف وی را نشان می‌دهد. نوشتار پی آمده قصد دارد تا به مدد پاره‌ای روایات و ارزیابی‌ها به شفافیت این رویداد کمک کند. امید آنکه مفید و مقبول آید. 
 
 ماجرا در آیینه مروری کوتاه
بی‌تردید جبهه ملی در عداد تشکل‌هایی بود که نتوانست خود را با لوازم سیاست‌ورزی در دوره جمهوری اسلامی هماهنگ سازد. علاوه بر این اصل کلی، سران جبهه از جمله دکتر کریم سنجابی، از دیرباز با مهندس مهدی بازرگان و یارانش اختلاف و رقابت داشتند و همکاری خویش با آنان را مقدور نمی‌دیدند. سیدمرتضی حسینی، پژوهشگر تاریخ انقلاب اسلامی، درباره آغاز و انجام همکاری سنجابی با دولت موقت معتقد است:
«با پیروزی انقلاب اسلامی، مهندس بازرگان کریم سنجابی را به عنوان وزیر امورخارجه دولت موقت برگزید. با این حال او کمتر از دو ماه بعد و در ۲۶ فروردین ۱۳۵۸ ش، از این سمت استعفا کرد. سنجابی در مرداد ۱۳۵۸، از راهیابی به مجلس خبرگان قانون اساسی بازماند و تلاشش برای حضور در اولین مجلس پس از انقلاب اسلامی در اسفند همان سال نیز نتیجه‌ای در‌برنداشت. در ۲۵ خرداد سال ۱۳۶۰، جبهه ملی در بیانیه‌ای به لایحه قصاص که در مجلس مطرح شده بود، اعتراض کرده و برای شرکت در راهپیمایی اعتراضی فراخوان داد. این تجمع در شرایط حساس آن روز‌ها که با تحرکات مسلحانه مجاهدین خلق و ماجرای برکناری بنی‌صدر همراه شده بود، با مخالفت صریح امام خمینی (ره) همراه شد. امام خمینی، حکم به ارتداد جبهه ملی دادند. از آن تاریخ فعالیت این حزب غیرقانونی اعلام شد و تعدادی از رهبران حزب نیز دستگیر شدند. سنجابی نیز پس از ۱۴ ماه اختفا، در مرداد ۱۳۶۱ ش از ایران خارج شد و به امریکا رفت. او در سال‌های باقیمانده عمرش، اگرچه در جرگه مخالفان نظام جمهوری اسلامی بود، اما به صورت عملی وارد فعالیت سیاسی نشد. کریم سنجابی سرانجام در ۱۳ تیر ۱۳۷۴ ش (۴ ژوئیه ۱۹۹۵ م)، در ۹۱ سالگی در ایالت ایلینوی امریکا درگذشت....» 
 
 بستر‌های انتخاب سنجابی به وزارت خارجه دولت موقت
برای بسا محققان تاریخ انقلاب اسلامی، زمینه‌های انتخاب دکتر کریم سنجابی به وزارت خارجه دولت موقت، در خور مطالعه قلمداد می‌شود. صرف‌نظر از سوابق وی پیش از اوج‌گیری انقلاب اسلامی، او در زمره چهره‌هایی بود که سعی داشت خود را با امام خمینی و آرمان‌های ایشان همسو نشان دهد. تارنمای پژوهشکده مطالعات تاریخ معاصر ایران، طی مقاله‌ای در این موضوع آورده است:
«دکتر سنجابی در سال ۱۳۵۰ به ایران بازگشت و در اولین اقدام عمده در ۲۲ خرداد ۱۳۵۶ به همراه داریوش فروهر و شاپور بختیار، نامه سرگشاده معروفی به شاه نوشته و او را از ادامه سیاست‌های استبدادی‌اش بر حذر داشت. همچنین در پاییز همان سال، سنجابی به عنوان یکی از اعضای کمیته مرکزی و در همراهی با سایر دوستانش اعلام موجودیت جبهه ملی چهارم را اعلام نمود. در ادامه سنجابی در آبان ۱۳۵۷، با همراهی ابوالحسن بنی‌صدر به دیدار امام خمینی (ره) رفت. در پایان این دیدار سنجابی طی بیانیه سه‌ماده‌ای در ۱۴ آبان ۱۳۵۷، سلطنت شاه را فاقد پایگاه قانونی و شرعی و حکومت پس از شاه را حکومت ملی ایران... بر اساس موازین اسلام و دموکراسی و استقلال معرفی نمود. سنجابی پس از بازگشت دستگیر شد و بلافاصله پس از آزادی در ۱۸ آذر، در راهپیمایی عظیم تاسوعا و عاشورا که در پی اعلامیه امام خمینی در ۱۹ آذر ۱۳۵۷ برگزار شد، شرکت کرد. بعد‌ها شاه وی را نزد خود فراخوانده و به او پیشنهاد در دست گرفتن حکومت را می‌کند. پس از پیشنهاد خروج شاه از کشور و تشکیل شورای سلطنت از سوی سنجابی، شاه آن را رد و سنجابی عنوان کرد در این صورت بنده از قبول مسئولیت معذور خواهم بود! در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی، امام خمینی در اولین اقدام دستور تشکیل شورای انقلاب اسلامی را در دی ۱۳۵۷ صادر نمود. نام دکتر سنجابی نیز در لیست دعوت‌شدگان بود، اما او نپذیرفت. وی در خاطراتش با بیان اینکه سه نفر از روحانیون (آیات: مطهری، بهشتی و منتظری)، از سوی امام برای عضویت وی در شورا متناوباً با او ملاقات می‌کردند، علت عدم پذیرش عضویت در شورا را چنین بیان می‌کند: من به آن‌ها جواب دادم، چون با اصل ایجاد شورای انقلاب مخالف هستم... یک حکومت انقلابی و یک شورای انقلابی، دو مؤسسه در مقابل یکدیگر می‌شوند و همدیگر را خنثی می‌کنند...، اما برخلاف گفته‌های سنجابی، مهندس بازرگان علت عدم عضویت وی را حضور خودش ـ بازرگان ـ در شورای انقلاب ذکر می‌کند. به گفته وی، سنجابی زمانی که از سوی آیت‌الله مطهری برای عضویت در شورا دعوت شد، چون نام او را در ترکیب شورای انقلاب شنید، از عضویت در آن خودداری کرد. برخی این اختلاف را نخستین اختلاف عمده میان انقلابیون لیبرال در ائتلاف ضد شاه می‌دانند. با تشکیل دولت موقت، مهندس بازرگان دکتر سنجابی را به سمت وزیر امورخارجه برگزید، اما وی در ۲۶ فروردین ۱۳۵۸، پس از ۵۵ روز از سمت خویش استعفا کرد. بنا بر گزارش‌های روزنامه کیهان، عواملی، چون اختلافات سنجابی با ابراهیم یزدی و بازداشت فرزندان آیت‌الله طالقانی از مهم‌ترین علت‌های کناره‌گیری وی بود.» 
 
 سنجابی و اعلام موضع صریح در نوفل لوشاتو
به باور بسا تحلیلگران سیاسی، آنچه توجه رهبران انقلاب اسلامی را به کریم سنجابی معطوف داشت، مواضع صریح و قاطع وی علیه رژیم شاه در پی دیدار با امام خمینی در نوفل لوشاتو بود. سیدمرتضی حسینی در چیستی این مواضع، به نکات پی آمده اشارت برده است:
«شاید مهم‌ترین برش از حیات سیاسی کریم سنجابی، سفر او به پاریس و ملاقاتش با امام خمینی (ره) در آبان سال ۱۳۵۷ ش بود. سنجابی در خاطرات خود با دفاع از این اقدام می‌نویسد: یک رهبر جبهه ملی که در حال مبارزه با استبداد است، طبیعی است که با روحانی دارای نفوذ در این مبارزه همکاری کند. آیا ممکن بود از این فرصت استفاده نشود و آیا مصلحت بود که از ملاقات با آیت‌الله خمینی خودداری کنیم؟... او که به قصد شرکت در کنفرانس بین‌المللی سوسیالیست‌ها در کانادا از ایران خارج شده بود، سفر خود را نیمه‌تمام گذاشت و به دیدار امام رفت. رهبر انقلاب ملاقات با سنجابی را مشروط بر اعلام صریح موضع در مورد سلطنت و شاه دانست. سنجابی متنی را به امام ارائه داد و ایشان آن را پذیرفتند. سنجابی درباره این متن کوتاه، اما مهم می‌گوید: مذاکراتی شد، اشخاصی آمدند و رفتند، ولی این طرح سه‌ماده‌ای را به خط خودم نوشتم و خدمت‌شان فرستادم. ایشان به خط خودشان، واژه استقلال را به آن اضافه و آن وقت امضا کردند... متن بیانیه اعلام مواضع دکتر سنجابی به تاریخ ۱۴ آبان ۱۳۵۷، بدین شرح است:
۱- سلطنت کنونی ایران با نقض مداوم قوانین اساسی و اعمال ظلم و ستم و ترویج فساد و تسلیم در برابر سیاست بیگانه، فاقد پایگاه قانونی و شرعی است. 
۲- جنبش ملی- اسلامی ایران با وجود بقای نظام سلطنتی غیرقانونی، با هیچ ترکیب حکومتی موافقت نخواهد کرد. 
۳- نظام حکومت ملی ایران باید براساس موازین اسلام و دموکراسی و استقلال، به وسیله مراجعه به آرای عمومی تعیین گردد. 
در واقع باید گفت کریم سنجابی با درک موقعیت ممتاز امام خمینی در رهبری انقلاب، برای تثبیت نقش خویش در جریان مبارزات و سهم‌خواهی پس از پیروزی، با امام دیدار کرد. انتشار اعلامیه سه ماده‌ای پاریس از سوی رهبر جبهه ملی، چرخش آشکار مواضع سیاسی و رادیکال شدن این جبهه و اعتقاد به فقدان مشروعیت سیاسی و غیرقانونی بودن رژیم را عیان کرد و درحقیقت نشان داد که سایر نیرو‌های اپوزیسیون در برابر تصمیمات قاطع امام خمینی، قادر به هیچ نوع مقاومتی نبودند....» 
 
 داماد ابراهیم یزدی، اموال سفارت ایران در امریکا را در دست گرفته است!
به هر روی کریم سنجابی با سپری شدن دو ماه از برگزیده شدن به عنوان وزیر خارجه دولت موقت، استعفای خود را علنی کرد. از همان آغاز و از جمله مصاحبه وی در پی این رویداد، از دلخوری‌های نامبرده از شهریار روحانی داماد ابراهیم یزدی، سخن به میان آمد. با این همه او پس از گریز از ایران و در بازگویی خاطرات خویش به صراحتی افزون‌تر در این موضوع سخن گفت:
«شهریار روحانی با عده‌ای از افراد خود به سفارت ریخت و پرونده‌های سفارت را جمع‌آوری کرده و اموال سفارت را در دست گرفته و روی نقدینه و حساب سفارش‌ها هم دست انداخته بود و افرادی را که کارمند رسمی سفارت بودند، بدون کسب دستور از مرکز از خدمت اخراج می‌کرد. خبر این‌ها مرتب به ما می‌رسید. من مقابل این آشفتگی‌ها به امید اینکه بشود جلوی آن‌ها را گرفت، حرفی نزدم و اول به آقای دکتر شایگان ـ که از ضعف و بیماری‌اش اطلاعی نداشتم، ولی روی سوابق و شخصیتش امیدوار بودم بتواند شخصیتی برجسته و قوی برای نمایندگی ما باشد ـ تلفن و از وی خواهش کردم سفارت ایران را عهده‌دار شود، ولی ایشان عذر خواستند و نپذیرفتند. بعد از آن متوجه آقای حائری شدم که فردی تحصیلکرده، از روحانیون برجسته و شاگرد آقای خمینی بود و با موافقت آقای خمینی، ایشان را به آن سمت منصوب کردم. بعد از اینکه او انتخاب شد، آن‌ها آقای علی آگاه و یک نفر دیگر را برای کارشکنی به تهران فرستادند... سجادی؟... نمی‌دانم آن شخص دیگر که بود. آن‌ها مرتباً با دکتر یزدی و مهندس بازرگان ارتباط داشتند و با توصیه‌های دکتر یزدی، پیش من می‌آمدند و مذاکره می‌کردند. عقیده آقای آگاه این بود که من مقام سفارت را به خود شهریار روحانی واگذار کنم و من حاضر نبودم به جوانی که نمی‌شناسم و از سوابق و احوالش خبر ندارم، چنان مقام مهم و پرمسئولیتی را بدهم. بعد از آن‌ها خانمی را که اسمش را فراموش کرده‌ام، معرفی کردند... خانم مهوش طباطبایی؟... به نظرم او بود. حتی یک روز که در دفتر مهندس بازرگان بودم، آن‌ها از واشینگتن به او تلفن و آقای حائری را سست ایمان و شرابخوار معرفی کردند که باعث آزردگی مهندس بازرگان شد. در این موضوع آقای دکتر یزدی هم که آن موقع همه کاره دولت بود، به من تلفن زد و از من خواهش می‌کرد به خواسته‌های آن‌ها توجه کنم که البته زیر بار نمی‌رفتم....» 
 
 سنجابی و بازرگان، به یکدیگر خوشبین نبودند
پاره‌ای روایات موجود درباره موضوع مقال، از عدم خوشبینی دیرین و متقابل کریم سنجابی و مهدی بازرگان به یکدیگر خبر می‌دهند. در این صورت دخالت‌های ابراهیم یزدی و دامادش در حوزه اختیارات وزیر امور خارجه صرفاً می‌تواند امری فرعی و تشدید کننده این رقابت و اختلاف در دوره مسئولیت سنجابی قلمداد شود. چنانکه مهندس عزت‌الله سحابی در خاطرات خویش بدین امر اذعان نموده است:
«آقای خمینی شخصاً اصرار داشت دکتر کریم سنجابی عضو شورای انقلاب باشد، ولی ایشان اصلاً در جلسات شورا شرکت نکرد. در دولت موقت با اصرار مرحوم مطهری و شاید خود امام، مهندس بازرگان وی را به سمت وزیر امور خارجه منصوب کرد، ولی در تیر ۱۳۵۸ از این مسئولیت استعفا کرد و پس از آن مایل به همکاری با دولت نبود. علت این عدم تمایل، حس رقابت با شخص مهندس بازرگان و دوم اقدامات دکتر یزدی و دکتر روحانی در سفارت ایران در امریکا و شایعه پیدا کردن مدارکی علیه دوستان یا خانواده وی بود که موجب می‌شد همبستگی و صمیمیت وی با دولت موقت مخدوش شود. هنگامی که دکتر سنجابی وزیر امور خارجه دولت موقت شد، صریحاً می‌گفت ما بر سفارت ایران در امریکا هیچ‌گونه اشرافی نداریم، زیرا آنجا تحت امر آقای دکتر یزدی قرار دارد! این در حالی بود که روابط ایشان با امام خوب بود و از ناحیه او نیز تأیید می‌شد. زمانی که امام در پاریس بود، دکتر سنجابی با وساطت مرحوم دکتر سامی به نوفل‌لوشاتو رفت و با آقای خمینی دیداری کرد. امام هم در آن دیدار، تأیید انقلاب اسلامی و شعائر اصلی آن را از دکتر سنجابی گرفت. نتیجه این اقدام همان بود که آقای مطهری اعلام کرد. ایشان گفت نظر امام بر حضور آقای سنجابی در شورای انقلاب است. دکتر سنجابی از پاریس به امریکا رفت و مرحوم مهندس بازرگان فکر می‌کرد، دکتر سنجابی با این دیدار می‌خواست اعتباری از آقای خمینی بگیرد و در امریکا بر اساس این اعتبار، گفتگو و مذاکراتی کند. این عدم‌خوشبینی میان مهندس بازرگان و دکتر سنجابی، یک‌طرفه نبود. در کمیته حقوق بشر که پیش از انقلاب تشکیل شده بود، دکتر سنجابی خود را سزاوار ریاست این کمیسیون می‌دانست، ولی مهندس بازرگان رأی اول را آورد. این امر موجب شد که دیگر در جلسات حقوق بشر شرکت نکرد. البته من در آن زمان در زندان بودم و در جریان روند اختلافات نبودم، ولی اگر هم اختلافاتی اصولی از طرف ایشان مطرح شده باشد، چنان نبود و ایشان در کل نظر مثبتی برای همکاری با بازرگان نداشت....» 
 
 ماجرا به اختلاف قدیمی جریانات ملی بازمی‌گشت
آیت‌الله اکبر هاشمی رفسنجانی نیز به عنوان یکی از اعضای شورای انقلاب و معتمدین امام خمینی، استعفای سنجابی را به اختلافات قدیمی جریانات ملی بازگردانده است. او همچنین خبر می‌دهد که وزیر خارجه وقت در ۲۰ اسفند ۱۳۵۷ استعفا کرد، اما به توصیه امام خمینی و موقتاً آن را علنی نکرد:
«آقای سنجابی در ۲۰ اسفند ۵۷، از وزارت امور خارجه استعفا کرد. برخلاف آنچه بعد‌ها در مصاحبه‌های آقای دکتر سنجابی و آقای احمد سلامتیان ادعا شد، علت استعفای ایشان اعتراض به فعالیت کمیته منصوب امام در سفارت ایران در واشینگتن نبود. اختلافات قدیمی میان این جریان‌ها (جبهه ملی و نهضت آزادی) با شدت و ضعف... در طول فعالیت دولت موقت وجود داشت و امام نیز از وجود آن مطلع و تا حدودی نگران و ناراحت بودند، به طوری که وقتی برای اولین بار مسئله استعفای آقای سنجابی از وزارت امور خارجه (در ۲۰ اسفند ۱۳۵۷) پیش آمد، ایشان (امام) از من خواستند با آقای سنجابی صحبت کنم و از این کار منصرفشان سازم و بخواهم همچنان در جمع دولت بماند. من هم در شب همان روز، به منزل ایشان در منطقه نیاوران رفتم. آقای (احمد) سلامتیان هم که دستیار آقای سنجابی بود، حضور داشت. پیام امام را با توضیحاتی از خودم که ضروری می‌دانستم، با ایشان در میان گذاشتم. آقای سنجابی هم با پذیرش نظر امام در آن مقطع، بر بروز علنی این اختلاف سرپوش گذاشت، اما این کار او چندان دوام نیاورد و سرانجام با مطرح کردن دلایلی تقریباً غیرواقعی -که حتی مورد قبول دولت و دوستانش هم نبود - و بدون توجه به مخالفت‌های ما و برخی از اعضای جبهه ملی از وزارت امور خارجه (در تاریخ ۲۶ فروردین ۱۳۵۸) استعفا کرد... مرحوم فروهر که خود از رهبران جبهه ملی بود، از این استعفا متعجب شده بود و از دکتر سنجابی که این مسئله را در شورای مرکزی جبهه ملی مطرح نکرده و در این شرایط حساس، صحنه خدمت به انقلاب را ترک کرده بود، سخت گله‌مند بود....» 
 
 بازرگان با معاونان گزینش شده از سوی سنجابی مخالف بود
ابراهیم یزدی در مقام دفاع از خویش در ماجرای استعفای کریم سنجابی، ماجرا را به معاونان گزینش شده توسط وی ربط می‌دهد، اما اختلاف مهندس بازرگان با وزیر خارجه‌اش را می‌پذیرد. او همچنین اذعان دارد بسیاری از آن دوره تاکنون، دخالت‌های وی در مسائل وزارت خارجه را علت این امر می‌دانند:
«آقای دکتر سنجابی در شروع به کارشان در وزارت امور خارجه، چهار نفر یعنی آقایان: احمد سلامتیان، فرج اردلان، حسن لباسچی و مسعود امینی را به عنوان معاونان خود منصوب کرد. آقای مهندس بازرگان پس از تصویب وزیر پیشنهادی در شورای انقلاب با وزرای خود مطرح می‌کردند که تصویب وزرا با شورای انقلاب است، در انتخاب معاونان وزیر باید با من مشورت شود. آقای مهندس بازرگان با انتصاب این معاونان و از جمله آقای احمد سلامتیان مخالفت کردند. آقای دکتر سنجابی اواخر اسفند ۱۳۵۷ و به دنبال این اختلاف‌نظر با آقای مهندس بازرگان، از سمت خود در وزارت امور خارجه استعفا کرد. آقای مهندس بازرگان از من خواستند مراتب را به اطلاع امام برسانم. امام توسط من به مرحوم دکتر سنجابی پیغام دادند که اعلام استعفا را به بعد از انجام رفراندوم موکول نمایند. آقای دکتر سنجابی پس از ماجرای بازداشت مجتبی طالقانی و بیرون رفتن آیت‌الله طالقانی از تهران، استعفای خود را اعلام کرد، اما در همه جا ادعا کردند که استعفایشان در اعتراض به دخالت‌های من در امور سفارت ایران در واشینگتن بوده است. این یک ادعای نادرستی بود و هر بار که مطرح می‌شد، درباره آن توضیح داده‌ام....»

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار