دختری که با لباس عروس برای درمان آمد!

یه گزارش شهدای ایران به نقل ازفارس_مازندران| صدای قدمهایش میپیچد کسی که نه برای شهرت و نه برای ثروت آمده بلکه آمده مرهم دردها و زخمها شود.
پزشک جهادی سالهاست چمدانش را با عشق میبندد و راهی اردوهای جهادی میشود؛ هر بار که فرصتی دست دهد دلش برای روستاهای دورافتاده برای نگاههای خسته برای کودکانی که صدای پزشک را با امید گره میزنند، بیقرار میشود.
درمان پیشکش!
وی از شغلی میگوید که با درد و غم عجین شده، از لحظهای میگوید که زنی جوان مبتلا به سرطان با صدای آرام گفت: خانم دکتر نان شبم را ندارم درمان پیشکش...، آن لحظه، سنگینترین لحظه عمرش شد!
این پزشک نه فقط نسخه مینویسد بلکه با بیمارانش زندگی میکند با اشکشان اشک میریزد و با لبخندشان لبخند میزند.
اتاق معاینه؛ محل تصمیمات سخت
در اتاق معاینه تصمیمهایی گرفته میشود که گاه جان میبخشد و گاه دل میسوزاند ولی میایستد حتی اگر وقتی همه مخالف باشند؛ چون باور دارد باید برای جان انسانها جنگید.
پزشکی که با بیمارانش زندگی میکند
خبرگزاری فارس مازندران بهمناسبت روز پزشک به سراغ فاطمه برادران متخصص بیماریهای داخلی و جهادگر سلامت رفت، پزشکی که هشت سال در مسیر طبابت قدم گذاشته و در این مدت اردوهای متعدد جهادی را تجربه کرده است.
او پزشکی را نه صرفاً یک حرفه بلکه رسالتی انسانی میداند؛ رسالتی که با درد مردم گره خورده و با دعای خیرشان معنا میگیرد.
این پزشک پای ثابت اردوهای جهادی است
این پزشک و متخصص بیماریهای داخلی در گفتوگو با خبرنگار فارس، میگوید: هر زمان فرصتی پیش بیاید برای اردوهای جهادی عازم میشوم؛ نه فقط با یک گروه خاص بلکه تجربه حضور در اردوهای متعدد را دارم.
خادم امام رضا (ع) هم هستم و حضور در اردوهای جهادی فقط میتواند حالم را خوب کند واگرنه آرام و قرار ندارم.
خانم برادران اضافه میکند، نخستین تجربه اردوهای جهادی به دوران تخصصم بازمیگردد؛ زمانی که با همراهی همکارانش راهی مناطق محروم شد و از آن پس، هرگاه اطلاعرسانی شود بیدرنگ آماده برای رفتن هستم.
یهویی وارد پزشکی شدم
وی درباره ورودش به پزشکی میگوید: خیلی یهویی وارد پزشکی شدم از کودکی علاقهمند نبودم و هیچوقت یک شغل خاص را برای خودم انتخاب نکرده بودم.
البته به شغلهای مختلفی علاقه داشتم اما به عشق داروسازی وارد رشته علوم تجربی شدم زمان انتخاب رشته کنکور با چند داروساز صحبت کردم و به این نتیجه رسیدم که چیزی که میخواهم در پزشکی است، نه داروسازی. البته برادرم هم پزشک شده بود و ورود او به این مسیر در تصمیم من تأثیرگذار بود.
تلخ و شیرین پزشکی
وی تصریح میکند، اردوهای جهادی برایم با تلخی و شیرینی همراه است؛ اینکه با درد مردم محروم مواجه میشویم، کسانی که از ابتداییترین امکانات محروم هستند اما همینکه میتوانیم بخشی از درد و نگرانیشان را کم کنیم برایمان آرامشبخش است.
یکی از تلخترین خاطراتم در همین اردوها رقم خورده است؛ با خانم ۳۲ سالهای مواجه شدم که از طریق معاینه متوجه شدم به سرطان سینه مبتلا است، وقتی بیماریاش را توضیح دادم و خواستم درمان را پیگیری کند، گفت: خانم دکتر شما برای من نخسه میپیچید ولی من حتی نان شبم را ندارم.
خیلی پیگیری کردم اما متأسفانه بیمار در اوج جوانی مرگ را برای خودش انتخاب کرد. این سختترین لحظهای بود که در مسیر پزشکی تجربه کردم.
این پزشک جهادی اظهار میکند، با وجود سختیها اینکه با تشخیص درست به کاهش درد بیماران کمک میکنم برایم از هر چیزی مهمتر است.
طبابت با دعای خیر
وی دستمزد کارهای جهادیاش را دعاهای خیری میداند که به عمر انسان اضافه میشود و اینکه بیمار راضی است و با لب خندان میرود، میگوید: این برایم بالاترین افتخار است؛ چون من با بیمارانش زندگی میکند.
خانم برادران با گلایه از برخوردهای ناعادلانه با پزشکان، خاطرنشان میکند، در جامعه به راحتی درباره حرفه پزشکی اظهارنظر میکنند، پزشکان سخت درس خواندهاند تا بیماران را نجات دهند؛ بیماری بود که با دستگاه تحویل گرفتیم و در آیسییو بستری بود اما در طول درمان حتی خانوادهاش برخورد تندی داشتند، اما همان بیمار با پای خودش از بیمارستان رفت و درمان شد.
وی ادامه میدهد، اینکه بحث زیرمیزی در رسانه ملی نیز از جمله موضوعاتی است که مایه ناراحتی است؛ چراکه طرح این موضوع قبح آن را از بین میبرد و باید فرهنگسازی شود.
خانمی که با لباس عروس برای درمان آمد
در طول سالهای طبابت خاطرات تلخ کم نبودهاند؛ یکی از آنها مربوط به زمانی است که رزیدنت بیمارستان بودم؛ خانم جوانی با لباس عروس به بیمارستان آوردند سر سفره عقد بیهوش شده بود و بعد از انجام نمونه خون متوجه شدیم به سرطان خون مبتلا است، خیلی تلخ بود...
این پزشک متخصص با بیان اینکه اتاق معاینه برایم محل تصمیمهای سخت است، تصمیمهایی که گاه با مخالفت دیگران همراه میشود، یادآور میشود، سختترین تصمیمی که گرفتم برای بیماری بود که پزشکان دیگر اعتقاد داشتند باید دیالیز شود اما مخالفت کردم چون به نفع بیمار نبود ولی پای این قضیه ایستادم و چالش به اساتیدم رسید اما آنها حرف مرا تأیید کردند و همین برایم ارزشمند بود.
روایتی از دل اردوهای جهادی
خانم برادران از لحظاتی میگوید که درمان کافی نیست و باید کاری فراتر از نسخهنویسی انجام داد، میگوید، در اردوهای جهادی، لحظهبهلحظه شاهد از دست رفتن موارد بودم و گاهی مقتضای شرایط اجازه نمیداد کاری انجام دهم.
اعتقاد دارم حرفه پزشکی مظلوم واقع شده و نگاه هدفمند و اساسی به آن وجود ندارد؛ بسترها مهیا نیست و باید دسترسی به فوق تخصصها کم شود و این کار از مجرای پزشک خانواده و پزشکان داخلی انجام شود.
بیماری مرموز در کمین مازندرانیها
این پزشک متخصص بیماریهای داخلی بهویژه درباره وضعیت استان مازندران هشدار میدهد: مردم نسبت به درمان و تشخیص بیماری دیابت بیاهمیت هستند.
دیابت بیماری مرموزی است که بهشدت در حال افزایش است و در مازندران شرایط بدتر است. گاهی بهخاطر سبک غذایی، نبود فرهنگسازی و در برخی موارد کمبود داروهای انسولین، مردم از درمان عقبنشینی میکنند.
دعای خیر بیماران را با هیچ چیز عوض نمیکنم
وی میگوید، اگر روزی پزشکی را کنار بگذارم چیزی که برایم باقی میماند؛ حس رضایت و دعای خیری بیماران و همراهان است که با هیچ چیزی قابل مقایسه نیست.
فاطمه برادران از جامعه میخواهد که به داد شغل پزشکی برسند؛ شغلی که برای رسیدن به آن باید با تلاش بسیار کرد.
در روزگاری که طبابت گاه در نسخهها گم میشود، این پزشک جهادی با چمدانی از عشق، دل به جادههای خاکی میزند برای لمس دردهایی که دیده نمیشوند، همیشه میشود با دل طبابت کرد..