پخش فیلم کشتار دانشآموزان از تلویزیون/ تظاهراتی که نقطه پایان دولت آشتی ملی شد
شهدای ایران: به نقل از پایگاه اطلاع رسانی مرکز اسناد انقلاب اسلامی، امام خمینی با مستقر شدن در پاریس در ۱۶ مهرماه در اوّلین پیام به ایران به مناسبت آغاز سال تحصیلی فرمودند: «در آغاز سال تحصیلی به محصلین علوم دینیه و دانشجویان دانشگاهها و دانشآموزان كه برای برقراری حكومت عدل اسلامی بهپا خاستهاند درود میفرستم... من با تأیید خداوند متعال و تمسك به مكتب پرافتخار قرآن به شما فرزندان عزیز اسلام مژدهی پیروزی نهایی میدهم به شرط اینكه نهضت بزرگ اسلامی و ملی ادامه یابد و پیوند بین شما جوانان برومند اسلام ناگسستنی باشد و به شرط آگاهی از حملههای استعمارگران راست و چپ و جنود ابلیسی آنان و مهرههایی به اسم شاه و دولت و وزیر و وكیل». امام خمینی خطاب به جوانان فرمودند:«هان ای عزیزان من! در محیط مدارس و دانشگاهها و دانشسراها آگاهانه و متعهد بهپاخیزید و به هم بپیوندید و برای نجات اسلام و كشور كوشش كنید». امام خمینی با برشمردن حمایتهای قدرتهای راست و چپ از رژیم، خصوصاً سفر رئیسجمهور چین به ایران خطاب به دانشجویان و دانشآموزان فرمودند: «پیوندتان را با ملّت بزرگمان كه تنها میخواهد روی پای خود بایستد و هیچگونه گرایشی به شرق و غرب نداشته باشد... مستحكمتر كنید و با شعار واحد توحیدی دست جباران و غارتگران بینالمللی را از مخازن خود كوتاه كنید». برای رسیدن به حكومت اسلامی «سدهایی باید از سر راه برداشته شود» كه عبارتند از: «۱- برچیده شدن نظام شاهنشاهی». «۲- بیرون راندن تمام عناصری كه در زمان سلطنت پهلوی متصدی امور مهمهی كشور بودهاند». «۳- قطع ایادی اجانب راست و چپ از سر كشور».

امام خمینی وظایف ویژهی «دانشجویان و دانشآموزان و طلاب علوم دینیه» را چنین برشمردند:
۱- اعتراض به «استادان و دبیران و سران قوم» كه «از مقاصد ملی و دینی كه سرنگونی رژیم پوسیده» است انحراف پیدا كردهاند؛
۲ـ برقراری «روابط دوستانه و فعالانه» بین «طلاب علوم دینی و دانشجویان»؛
۳ـ دعوت از ارتش برای گسستن «زنجیر تسلط اجانب» و پیوستن به ملت؛
۴- «هوشمندانه به مسائل روز نظر» كردن؛ از جمله تلاش رژیم برای راهاندازی عدهای با شعارهای كمونیستی برای ترساندن مردم؛
۵- حمایت از «قیام حقّطلبانه و مردانهی قشرهای كارگر و كارمندان محروم و مسلمان ایران كه به اعتصاب كشیده»اند.
پیام امام خمینی بر انگیزه دانشآموزان و دانشجویان افزود، نیمهی دوم مهرماه تقریباً رهبری تظاهرات در سرتاسر كشور به دست دانشآموزان افتاد. نیمهی اوّل آبان دانشجویان بر تكاپوی خویش افزودند و خصوصاً دانشگاه تهران مأوای دانشآموزان و مركز تظاهرات مشترك آنان قرار گرفت.

روز دوم آبان دانشآموزان از مدارس مختلف با تظاهرات به دانشگاه تهران رفتند و تظاهرات بزرگی را مشتركاً با صلوات شروع كردند. به گزارش كیهان تعداد تظاهركنندگان بیش از ده هزار نفر بودند كه در ساعت ۱۱:۳۰ از دانشگاه خارج و در خیابانها به تظاهرات ادامه دادند. به گزارش اطلاعات در این روز «هزاران دختر و پسر مسلمان نماز ظهر خود را در زمین چمن و دیگر نقاط محوطهی دانشگاه گزاردند. دانشگاه تهران تاكنون چنین صحنهای ندیده بود».
روز سوم آبان نیز دانشآموزان، مدارسِ خود را در تهران تعطیل و به طرف دانشگاه تهران حركت كردند. گرچه نیروهای نظامی در بعضی از نقاط با آنان درگیر شدند؛ ولی دانشآموزان از راههای فرعی خود را به دانشگاه رساندند. «دانشآموزان با دادن شعارهای ضد دولتی و ضد آمریكایی و شعارهایی مانند درود بر خمینی، نصرمنالله و فتحقریب و شعارهایی در حمایت از زندانیان سیاسیدر خیابانهای دانشگاه تهران دست به راهپیمایی زدند». این تظاهرات تا ساعت ۱۰:۱۰ شب ادامه داشت. این تظاهرات به دانشگاه صنعتی آریامهر نیز كشیده شد. گروهی از دانشآموزان نیز با شعارهای مذهبی به دانشگاه آریامهر رفتند كه به حدود ۸۰۰۰ نفر رسیدند و بعد از «خواندن نماز جماعت مغرب و عشا» متفرق شدند.
روز پنجشنبه ۴ آبان، دانشگاه تهران توسط نیروهای حكومت نظامی بسته شد و از ورود دانشجویان جلوگیری به عمل آمد. در نتیجه در اطراف دانشگاه تهران زدوخورد شد.
روز شنبه ۶ آبان نیز اكثر مدارس تهران تعطیل شد و دانشآموزان در خیابانها دست به تظاهرات زدند. پلیس به تظاهركنندگان حمله كرد و چندین دانشآموز را مجروح كرد.

رژیم برای جلوگیری از تجمع دانشآموزان اعلام كرد: دانشگاه تهران در روزهای ششم و هفتم تعطیل است. رئیس دانشگاه تهران، دكترعبدالله شیبانی كه چند روز پیش اعلام كرده بود دانشگاه باید برای اعتراض دانشجویان آزاد باشد در مصاحبهای اعلام كرد: «تجربهی پنج روز آزادی عبور و مرور دانشگاه تهران نشان داد كه كنترل باید انجام شود. شنیدهام گروههای بسیاری قصد داشتند به دانشگاه بیایند و تحصن اختیار كنند. اینها نشانگر این میتواند باشد كه ممكن است از آزادیها سوءاستفاده شود». به دنبال این اعلام تعطیلی ۲۱۰۰ نفر از اعضای هیئت علمی دانشگاه تهران به مدت یك هفته اعلام تحصن كردند.
هفتم آبان نیروهای ارتش در اطراف دانشگاه تهران مستقر شدند و از رفتن مردم به دانشگاه جلوگیری كردند. دانشآموزان در اطراف دانشگاه تهران تجمع كردند و سرانجام عدهای توانستند به داخل دانشگاه راه یابند. آنها با شكستن قفلها درهای دانشگاه را بر روی دانشجویان بیرونی گشودند و حدود پنج هزار نفر در دانشگاه تجمع كردند و نیروهای نظامی نیز فقط نظارت میكردند. دانشجویان در زمین چمن اجتماع كردند و بعد از ساعت ۱۲ نماز جماعت برپا داشتند. بعد از نماز جماعت شروع به راهپیمایی كردند و به شعار «حكومت اسلامی ایجاد باید گردد، زندانی سیاسی آزاد باید گردد» و «درود بر طالقانی مجاهد نستوه» و «ایران كربلا شده هر روز عاشورا شده» پرداختند.
هشتم آبان نیز «دانشگاه تهران شاهد تظاهرات وسیع دانشجویان بود». در این روز نیروهای نظامی از اطراف دانشگاه تخلیه شده بودند و دو كامیون نظامی فقط جلوی در اصلی دانشگاه مستقر شده بودند. در این روز عدهای از دانشجویان و مردم در محوطهی دانشگاه دست به تظاهرات زدند و با انداختن زنجیر به دور مجسمهی شاه تصمیم بر انداختن آن را داشتند كه به دلیل استحكام آن موفق نشدند. تظاهرات روز نهم در دانشگاه نیز بدون هیچ اتّفاقی پایان یافت.

روز دهم آبان نیز مدارس تعطیل شد و دانشآموزان به دانشگاه تهران آمدند. ساعت ۹ صبح اجتماع بزرگ دانشگاه تهران به مناسبت هفتهی همبستگی با پیام آیتالله طالقانی آغاز شد و چند نفر به سخنرانی پرداختند. سپس دهها هزار نفر دانشجو و دانشآموز در محوطهی دانشگاه دست به تظاهرات زدند. روز یازدهم نیز تظاهرات بدون درگیری خاتمه یافت.
روز شنبه ۱۳ آبان گروههای دانشآموزی با تعطیل مدارس به سوی دانشگاه تهران حركت كردند. هر لحظه بر تعداد تجمعكنندگان افزوده میشد. نیروهای نظامی از ساعت ۱۱ صبح محاصرهی دانشگاه را آغاز كردند. حدود ساعت ۱۲ ظهر نیروهای ارتش جلوی در جنوبی دانشگاه مستقر شدند و شلیك نارنجك گاز اشكآور را به داخل دانشگاه آغاز كردند. تظاهركنندگان با برافروختن آتش به خنثیسازی گازها پرداختند كه ناگهان نیروهای نظامی نوك اسلحههای خودكار خود را از میلهها به سوی تجمعكنندگان گرفتند و بر روی آنها آتش گشودند. تعداد زیادی از دانشآموزان در خاك و خون غلطیدند، صدها نفر مجروح شدند كه از در شمالی آنان را به بیمارستان منتقل كردند. این تظاهرات خونین ۶ ساعت ادامه داشت. خبرگزاریها تعداد كشتهشدگان را ۱۰ نفر و دانشجویان ۶۵ نفر اعلام كردند. كمكم تظاهرات به بیرون از دانشگاه كشیده شد و سرتاسر تهران به میدان جنگ تبدیل شد. در این تظاهرات خیابانی ۳۰ نقطهی تهران به آتش كشیده شد. تلویزیون ملی ایران بدون هیچ سانسوری برای اولین بار در شب، فیلم تظاهرات و كشتار دانشآموزان و دانشجویان را به نمایش گذاشت. مدیرعامل تلویزیون ناصرالدین شاهحسینی مجبور به استعفا شد؛ ولی انتشار تصاویر خونین از تلویزیون موجی از خشم و نفرت را در سرتاسر ایران به وجود آورد. بسیاری از خانوادههای طبقهی مرفه كه صاحب تلویزیون بودند، نسبت به رژیم به خشم آمدند و از حالت تردید خارج و به مردم پیوستند.

امام خمینی به مناسبت فاجعهی ۱۳ آبان در پیامی خطاب به ملّت ایران نوشتند: «من نمیدانم كه از كدام مصیبتهای ملت و از كدام جنایتهای شاه بنویسم، قلم من عاجز است. آیا جنایاتی را كه در دانشگاه تهران به دست دژخیمان شاه واقع شد متذكر شوم یا از كشتارهایی كه در سراسر ایران به امر این جنایتكار حرفهای صورت گرفت؟» امام خمینی از ملت خواستند تا «رسیدن به هدف، نهضت را هر چه شورانگیزتر ادامه دهد». امام خمینی هدف نهضت را سرنگونی شاه، نابودی رژیم شاهنشاهی و برقراری حكومت اسلامی اعلام كردند و تصریح نمودند: «هر كس یا هر گروه كه با این پیشنهادهای سهگانه موافق نیست، راه او غیر از راه ما و راه ملت ایران است». امام خمینی لازمهی رسیدن به این اهداف را «ادامهی اعتصاب در تمام دستگاههای دولتی» و «پشتیبانی از اعتصاب كارمندان» و «كمك مالی به كسانی كه در اثر اعتصاب ضرر دیدهاند» اعلام كردند. امام خمینی در پایان از «سران نیروهای هوایی و زمینی و دریایی» خواستند «با افراد خود به ملّت بپیوندند كه اطاعت شاه اطاعت از طاغوت است» و از «سربازان و سایر قوای انتظامی» خواستند كه از «اوامری كه برخلاف مسیر ملت است سرپیچی كنند» و از خانواده نظامیان خواستند تا آنها را از «مخالفت با ملت و از ظلم و ستم به خواهران و برادران اسلامی خود باز دارند».
گرچه عوامل سقوط دولت شریفامامی از قبل مهیا شده بود؛ ولی تظاهرات خونین ۱۳ آبان نقطه پایان حكومت آشتی ملی بود؛ به همین جهت شریفامامی با همهی ادّعای استقامت و ماندن در فردای آن روز مجبور به استعفا شد. دانشآموزان پایتخت در ۱۵ بهمن ۱۳۵۷ با صدور بیانیهای روز ۱۳ آبان را روز دانشآموز نامیدند و اینگونه ۱۳ آبان در تاریخ ایران جاودانه و الهامبخش گردید.
منبع: کتاب یکسال مبارزه برای سرنگونی رژیم شاه، روحالله حسینیان، مرکز اسناد انقلاب اسلامی



