«تحرکات جدید غرب در حوزه نفوذ و مهندسی نخبگانی
شهدای ایران:دکترسعید شهرابی فراهانی/ تحلیل گرارشدسیاسی.امنیتی.بین الملل/ تحولات اخیر در محیط امنیت ملی جمهوری اسلامی ایران نشان میدهد که محور غربی–عبری پس از ناکامی در چند عملیات مهم و پرهزینه، اکنون وارد فاز تازهای از اقدامات پیچیده و چندلایه شده است. این اقدامات عمدتاً بر حوزههایی متمرکز است که از جنس عملیات سخت نیستند، اما ثمره آنها میتواند در بلندمدت ساختار تصمیمسازی کشور را هدف قرار دهد. محور اصلی این تحلیل بررسی همین روند و پیامدهای راهبردی آن است.
۱. نقطه آغاز؛ پروژههای روزهای نخست جنگ
در هفتههای نخست جنگ، غرب و رژیم صهیونیستی عملیات گستردهای را طراحی کرده بودند که هدف آن ایجاد گسست در شبکه فرماندهی ایران و فلج کردن سامانه تصمیمسازی بود. بمباران پناهگاه سرّی منطقه ۲۲ و برخی مراکز پشتیبانی فرماندهی بخشی از این سناریو بود. طراحان این عملیات تصور داشتند که با حذف تعدادی از عناصر حساس، زنجیره فرماندهی دچار اختلال جدی میشود.
اما ساختار شبکهای و لایهلایه فرماندهی جمهوری اسلامی که سالها برای افزایش تابآوری طراحی شده، اجازه نداد این سناریو به نتیجه برسد. بازیابی سریع، مدیریت صحنه، و انتقال بدون وقفه مسئولیتها موجب شد پروژه دشمن در همان مرحله نخست ناکام بماند.
۲. عملیات بامدادی ۲۳ خرداد؛ ضربهای قابل توجه اما ناکارآمد
مرحله دوم این راهبرد، عملیات بامدادی ۲۳ خرداد ۱۴۰۴ بود که با هدف ضربه به ستونهای اصلی فرماندهی و ایجاد خلأ در هسته تصمیمسازی اجرا شد. این عملیات هرچند به حذف برخی عناصر تأثیرگذار منجر شد و از نظر اجرایی یک حرکت تلفیقی قابل توجه بود، اما از منظر راهبردی نتوانست هدف اصلی یعنی ایجاد اختلال پایدار در ساختار قدرت ایران را محقق کند.
سه علت کلیدی این ناکامی عبارتاند از:
▪️وجود لایههای پشتیبان و جانشینپذیری در ساختار فرماندهی
حذف یک یا چند حلقه، ساختار کلی را متوقف نمیکند.
▪️بازیابی سریع سامانههای امنیتی، اطلاعاتی و مدیریتی
مرکز عملیات و ساختار فرماندهی در فاصلهای بسیار کوتاه ساماندهی و بازتنظیم شد.
▪️اقتدار رهبری در مدیریت بحران و ثباتبخشی به میدان
پیامها و تدابیر رهبری، فضای عملیاتی و ادراکی کشور را تثبیت کرد.
به همین دلیل، دشمن پس از ناکامی در دو مرحله سخت و نیمهسخت، وارد فاز جدیدی شد که هدف آن مهندسی نخبگانی و نفوذ در سطح راهبردی است.
۳. آغاز فاز جدید؛ عملیات فرانظامی–امنیتی علیه نخبگان
در شرایط فعلی، محور غربی–عبری به این جمعبندی رسیده که برخورد سخت نتیجهبخش نیست؛ از این رو، وارد حوزه نفوذ ادراکی، چهرهسازی مصنوعی و مهندسی نخبگانی شده است. در این مرحله:
عملیات در سطح رسانههای فراملی و پلتفرمهای تأثیرگذار پیش میرود.
هدفگذاریها روی نخبگان، خبرگان و حلقههای تخصصی متمرکز شده است.
تلاش میشود چهرههایی خاص—including برخی عناصر مرتبط با «شاهکلید برجام»—بهعنوان لیدر جایگزین تصویرسازی شوند.
محور اصلی، تغییر هندسه ادراکی تصمیمسازی در بلندمدت است.
این مرحله از عملیات دشمن نه پر سروصداست و نه نیازمند اقدام نظامی؛ اما عمق اثرگذاری آن در صورت غفلت میتواند به مراتب بیشتر از عملیات سخت باشد.
۴. چرایی تلاش برای لیدرسازی از «شاهکلید برجام»
انتخاب چهرههای خاص برجامی بهعنوان گزینههای مطلوب غرب، تصادفی نیست. این پروژه بر چند مبنای راهبردی استوار است:
▪️اتصال چنین چهرههایی به شبکههای رسانهای و سیاسی غرب
این انتخاب امکان ایجاد پیامرسان داخلی برای پروژه غرب را فراهم میکند.
▪️ایجاد دوگانهسازی میان جریان مقاومت و جریان مذاکرهمحور
هدف، تضعیف مشروعیت جریان امنیتی–راهبردی ایران است.
▪️ساخت ادراک «چهره ناجی» برای حل بحرانها
دشمن تلاش دارد یک تصویر جایگزین و مطلوب خود را در ذهن جامعه بازسازی کند.
▪️بازی بلندمدت برای تغییر رفتار ایران از مسیر تغییر نخبگانی
این الگو در برخی کشورها سابقه داشته و اکنون علیه ایران نیز در حال اجراست.
۵. سطوح هدفگذاری در مرحله جدید عملیات
فاز جدید عملیات دشمن علیه جمهوری اسلامی سه سطح اصلی را نشانه گرفته است:
سطح اول: نخبگان تصمیمساز و مدیران میانی
هدف، تأثیرگذاری بر حلقههایی است که در تولید تصمیمهای کلان نقش دارند.
سطح دوم: خبرگان راهبردی و تحلیلی
جریان غرب میکوشد وزن نسبی جریان غربمحور را در تولید تحلیلهای امنیتی–سیاسی افزایش دهد.
سطح سوم: حلقههای واسط میان فرماندهی عالی و سطوح مدیریتی
دشمن در پی نفوذ در عناصر رابط و واسط است که تبادل اطلاعات، تحلیل و تصمیم را تسهیل میکنند.
این سه سطح عملاً ستونهایی هستند که هر گونه تغییر در آنها میتواند مسیر تصمیمسازی را مختل کند.
⬆️جمعبندی
بررسی مجموعه تحرکات نشان میدهد که دشمن طی ماههای اخیر سه سطح عملیات را دنبال کرده است:
▪️عملیات سخت
مانند بمباران منطقه ۲۲ و تلاش برای حذف فیزیکی فرماندهان.
▪️عملیات نیمهسخت
مانند عملیات هماهنگ ۲۳ خرداد برای ایجاد خلأ فرماندهی.
▪️عملیات نرم و نفوذ ادراکی
شامل مهندسی نخبگانی، چهرهسازی مصنوعی و جنگ شناختی.
اما نکته کلیدی اینجاست که تمام این پروژهها—در هر سه سطح سخت، نیمهسخت و نرم—در نهایت سرنوشتی واحد خواهند داشت.
به دلیل:
هدایت و مدیریت مدبرانه رهبر معظم انقلاب در صحنههای پیچیده و چندلایه،
هماهنگی مثالزدنی نیروهای مسلح مقتدر در تمامی سطوح عملیات،
بیداری دائمی جامعه اطلاعاتی گمنام کشور که در سالهای اخیر به نقطهای از بلوغ و اشراف رسیده است،
تمامی این پروژهها، با وجود پیچیدگی و گستردگی، سرانجامی جز شکست نخواهند داشت و همانگونه که مراحل قبلی ناکام ماندند، فازهای جدید نیز محکوم به ناکامیاند.



