کد خبر: ۲۶۷۵۳۶
تاریخ انتشار: ۰۷ دی ۱۴۰۴ - ۱۱:۱۲

دفاع مقدس ۱۲ روزه در تراز راهبرد سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی

دفاع مقدس ۱۲ روزه، نمونه‌ای روشن از توان ملت و نظام در مدیریت بحران‌های لحظه‌ای، پیش‌بینی تهدیدات و واکنش راهبردی به تجاوز بود؛ تجربه‌ای که نشان داد ایران نه تنها توان دفاع از خاک و امنیت خود را دارد، بلکه می‌تواند معادلات راهبردی دشمن را به طور ساختاری مختل کند.
دفاع مقدس ۱۲ روزه در تراز راهبرد سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانی

 شهدای ایران:دکتر سعید شهرابی فراهانی، مدیر مرکز پژوهش و مطالعات بین‌المللی ضدصهیونیستی نوشت؛ دفاع مقدس دوازده‌روزه‌ی ملت ایران در برابر رژیم صهیونیستی، ایالات متحده و شبکه‌ای متشکل از بیش از پنجاه متحد آشکار و پنهان آنان، فراتر از یک رویارویی نظامی صرف بود.

دفاع مقدس ۱۲ روزه در تراز راهبرد سپهبد شهید حاج قاسم سلیمانیاین نبرد، تجلی عینی کارآمدی نظام جمهوری اسلامی، همبستگی ملت و بلوغ میدانی و راهبردی جبهه مقاومت به شمار می‌رود. نتیجه این ایستادگی، نه تنها خنثی‌سازی یک پروژه ترکیبی امنیتی، اطلاعاتی و روانی، بلکه تثبیت جایگاه ایران به عنوان کنشگر تعیین‌کننده در معادلات منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای بود. 

دفاع مقدس ۱۲ روزه، نمونه‌ای روشن از توان ملت و نظام در مدیریت بحران‌های لحظه‌ای، پیش‌بینی تهدیدات و واکنش راهبردی به تجاوز بود؛ تجربه‌ای که نشان داد ایران نه تنها توان دفاع از خاک و امنیت خود را دارد، بلکه می‌تواند معادلات راهبردی دشمن را به طور ساختاری مختل کند.

این مسیر مقاومتی و دفاعی، زمینه‌ساز رویداد تاریخی بامداد خونین بغداد شد؛ جایی که سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و یارانش به شهادت رسیدند. خون حاج قاسم، شهدای مدافع حرم و شهدای دفاع مقدس ۱۲روزه، اجزای یک مسیر واحدند؛ مسیری که از مقاومت آغاز شده، در بازدارندگی فعال تثبیت گردیده و اکنون وارد مرحله عدالت راهبردی شده است. 

حاج قاسم سال‌ها پیش از شهادت، خود را برای آن لحظه آماده کرده بود. او از هر چه غیر رضایت الهی بود بریده بود و شهادتش، نه پایان یک مسیر، بلکه آغاز فصلی تازه در معادلات قدرت و مدیریت جبهه مقاومت بود. دشمن تصور می‌کرد با حذف یک فرمانده، شبکه مقاومت فرو می‌پاشد، اما در عمل، این شبکه از سطح فرد به سطح مکتب ارتقا یافت؛ مکتبی که قابلیت بازتولید، خودترمیمی و استمرار دارد.

در نگاه راهبردی مقاومت، انتقام صرفاً واکنشی هیجانی نیست و محدود به حذف چند عامل مستقیم نمی‌شود. انتقام، فرآیندی بلندمدت برای برهم زدن بنیان‌های تجاوز، سلب مزیت‌های راهبردی دشمن و تحمیل هزینه تاریخی بر پروژه سلطه است. 

دفاع مقدس ۱۲روزه نمونه‌ای بارز از این منطق عملیاتی بود؛ دوره‌ای که ضربه‌زدن بی‌هزینه به پایان رسید و نشان داد که هر تجاوز با پاسخ دقیق، بازدارنده و محاسبه‌شده مواجه می‌شود. این پاسخ‌ها تنها نظامی نیستند، بلکه معادلات امنیت، اطلاعات، دیپلماسی و مشروعیت را به هم می‌ریزند.

بدترین شکل انتقام برای دشمن، نه یک واکنش لحظه‌ای، بلکه فرسایش مستمر امنیت، فروپاشی بازدارندگی، کاهش مشروعیت و بی‌اثر شدن ابزار‌های تهدید است. رژیمی که امنیت صادر می‌کرد، اکنون در محاصره ناامنی ساختاری قرار گرفته است؛ دشمنی که با ترور و تجاوز می‌خواست معادله بسازد، اکنون خود به مسئله اصلی معادلات منطقه‌ای تبدیل شده است. انتقام راهبردی مقاومت، سه لایه دارد:

لایه ادراکی: روایت قدرت مطلق دشمن فرو ریخته و روایت مقاومت تثبیت شده است.

لایه عملیاتی: هر تجاوز با پاسخ بازدارنده مواجه می‌شود و هزینه تکرار جنایت غیرقابل‌تحمل است.

لایه درونی: منافذ نفوذ بسته شده و امکان تکرار جنایت به شکل ساختاری سلب می‌گردد.

دفاع مقدس ۱۲روزه و سالگرد شهادت حاج قاسم، یادآور این واقعیت است که مقاومت، ترکیبی از ایمان، عقلانیت و میدان است. این مسیر نه شتاب‌زده است و نه فراموش‌کار؛ صبری راهبردی است که می‌داند پاسخ درست، مهم‌تر از پاسخ سریع است. خون شهدا حافظه تاریخی مقاومت را فعال نگه می‌دارد و اجازه نمی‌دهد جنایت عادی‌سازی شود.

از بعد حماسی و تمدنی، این خون‌ها معادلات قدرت دشمن را نه تنها در سطح میدانی، بلکه در سطوح اطلاعاتی، فرهنگی و سیاسی مختل کرده‌اند. شهادت حاج قاسم و مقاومت دوازده‌روزه ایران، نشان داد که حذف یک فرمانده، معادله را نمی‌بندد؛ بلکه شبکه‌ها و مکتب‌های راهبردی جایگزین می‌شوند و عمق راهبردی مقاومت افزایش می‌یابد. دشمن تصور می‌کند حذف افراد کلیدی، مسیر را پایان می‌بخشد، در حالی که واقعیت عکس آن است: شهادت‌ها و ایستادگی‌ها، معادلات را به نفع مقاومت بازنویسی می‌کنند.

این چرخه، تا تحقق کامل عدالت و بازدارندگی پایدار ادامه دارد. خون شهدا، چراغی است که مسیر مقاومت و پاسخ راهبردی را روشن نگه می‌دارد و به دشمن هشدار می‌دهد: هر تجاوز، نه یک واکنش مقطعی، بلکه پاسخ تاریخی و ساختاری خواهد داشت. پیام روشن است: خون‌های پاک سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و شهدای جبهه مقاومت، به‌ویژه شهدای دفاع مقدس ۱۲روزه، معادله تجاوز اسرائیل و متحدانش را از بنیاد مختل کرده و مسیر آینده امنیت منطقه را تعیین می‌کنند.

همچنین، تجربه دفاع مقدس ۱۲روزه و حماسه شهدای جبهه مقاومت نشان داد که راهبرد موفق، تنها با ترکیب ایستادگی میدانی، تحلیل راهبردی و انسجام اجتماعی شکل می‌گیرد. دشمنانی که رویای فشار و سلطه را در سر می‌پرورانند، باید بدانند که هر حرکت تجاوزکارانه، با پاسخ محاسبه‌شده و بازدارنده مواجه خواهد شد و مسیر‌های تکرار جنایت به‌طور ساختاری مسدود خواهد شد. این همان حکمت راهبردی است که از خون شهدا متولد شده و معادلات امنیتی و سیاسی را برای همیشه تغییر می‌دهد.

در نهایت، با صراحت می‌توان گفت: خون پاک سردار سپهبد حاج قاسم سلیمانی و شهدای جبهه مقاومت، به‌ویژه شهدای دفاع مقدس ۱۲روزه، نه تنها بی‌پاسخ نمانده، بلکه معادله تجاوز اسرائیل و متحدانش را در سطح امنیت، مشروعیت و آینده سیاسی از بنیاد دچار فروپاشی کرده است.

این خون‌ها پیام بازدارندگی واضحی صادر می‌کنند: هر تجاوز، پاسخ راهبردی و تاریخی دارد که معادلات را بازنویسی می‌کند و مسیر مقاومت را تا تحقق کامل عدالت، بازدارندگی پایدار و تثبیت امنیت امت اسلامی ادامه خواهد داد.

خون شهدا، چراغ راه است، هشداری برای دشمن و سرمایه‌ای برای امت اسلامی که تضمین می‌کند مسیر مقاومت نه تنها ادامه دارد، بلکه عمیق‌تر، هوشمندتر و اثرگذارتر از گذشته پیش خواهد رفت.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار