کد خبر: ۲۶۷۶۲۸
تاریخ انتشار: ۰۹ دی ۱۴۰۴ - ۱۱:۳۱
به بهانه بازگشت بزرگترین گناه کبیره؛

همتی برای اشتباه دوباره/ رئیس بانک مرکزی می‌شود؟

«دولت بی‌سر و بازار رها؛ آیا سناریوی "شرطی‌سازی اقتصاد" برای تحمیل مذاکره دوباره کلید خورده است؟» بررسی عملکرد اقتصادی تیم مشترک دولت‌های روحانی و پزشکیان نشان می‌دهد که الگوی "مدیریت از طریق ایجاد نوسان"، فراتر از یک بی‌برنامگی ساده، بخشی از یک استراتژی کلان برای ایجاد مطالبه عمومی جهت سازش است. در این میان، شعار «وفاق» به پوششی برای توجیه بی‌نظمی ساختاری و تسلط چهره‌های پشت‌پرده بر مقدرات کشور تبدیل شده است؛ وضعیتی که در آن رئیس‌جمهور حضور دارد، اما "ریاست" نمی‌کند.

شهدای ایران:سرویس اقتصادی/ با بررسی پرونده ویژه استیضاح عبدالناصر همتی، وزیر اقتصاد منتشر شد. در این شماره از ماهنامه خبرنامه کاغذی دانشجویان ایران، گفتگوها و یادداشت هایی از فعالین دانشجویی کشور منتشر شده است.

همتی برای اشتباه دوباره/ رئیس بانک مرکزی می‌شود؟

در ادامه یادداشت امیرمحمد کولانی، دبیر سابق اتحادیه جامعه اسلامی دانشجویان با عنوان"سابقه‌ای تکراری!" را می‌خوانید:

 

آقای همتی، این نوع کنش و عملکردشان بی‌سابقه هم نبود. زمانی که رئیس کل بانک مرکزی بودند، شاهد چنین تصمیماتی چه در حوزه ارز و چه در حوزه طلا و سکه بودیم. افزایش ناگهانی، البته به نظر بنده، نه از روی بی‌برنامگی بلکه از روی برنامه است. حالا این تیپی‌ها که الان هم بعضاً در رأس امور اجرایی و اقتصادی کشور هستند، نگاهشان از همان اول مذاکره با به‌ویژه آمریکا و حل‌وفصل مسائل اقتصادی از طریق مذاکره بود.


همتی برای اشتباه دوباره/ رئیس بانک مرکزی می‌شود؟

شرطی کردن جامعه؛ ابزاری برای پیشبرد مذاکره

برای اینکه به این خواسته‌شان برسند، به نظر بنده دو کار را سرلوحه خودشان قرار می‌دهند. یکی بحث اینکه جامعه و اقتصاد ما را شرطی کنند، یعنی مثلاً آقای ترامپ یک سخنرانی کند یا یک توییت بزند و اثر منفی در حوزه اقتصاد بگذارد. دیگری هم اینکه یک انتظاری در جامعه ایجاد کنند به این ترتیب که تا زمانی که روابطمان با مثلاً آمریکا یا اروپا یا رژیم صهیونیستی تنش‌آمیز و تنش‌آلود است، وضعیت اقتصاد همین خواهد بود و نمی‌توان آن را مدیریت یا اصلاح کرد و به سمت‌وسوی صحیحی برد.

ایجاد مطالبه عمومی برای مذاکره!

یکی شرطی شدن جامعه است، یعنی به‌نوعی به‌صورت خودکار، اگر آقای ترامپ سخنرانی‌ای علیه ایران کند یا نتانیاهو سخن بگوید، قیمت دلار افزایش پیدا می‌کند. دیگری هم بحث ایجاد مطالبه عمومی است، یعنی هرچقدر وضعیت اقتصادی بدتر باشد، به‌طبع مطالبه بخشی از جامعه جهت انجام مذاکره و سازش با آمریکا بیشتر خواهد شد. تا زمانی که این تفکر وجود دارد که مشکلاتمان صرفاً از طریق مذاکره با غرب و آمریکا حل می‌شود، وضعیت ما همین خواهد بود. کما اینکه در دولت آقای روحانی هم وضعیت به همین شکل بود.

FATF و تلاش برای کنترل اقتصاد ایران

به‌هرحال آن غایتی که دوستان برای کشور و اقتصاد مدنظر دارند، این است که ما به سیستم جهانی متصل شویم و جهانی شویم و دیگر هیچ مسئله‌ای تحت عنوان امنیت ملی و منافع ملی وجود نداشته باشد. این‌ها را خودشان طراحی کرده‌اند. گام‌های ابتدایی همین است؛ اینکه شما آنها را ناظر و حاضر بر همه امور خودتان ببینید، مخصوصاً در حوزه اقتصاد، به‌ویژه در شرایط تحریمی سختی که هستیم. آنها بیایند نظارت کنند، راه‌های دور زدن تحریم‌های ما را ببندند، گردش مالی ما در حوزه محور مقاومت را کنترل کنند.

این هم با دو هدف صورت می‌گیرد؛ یکی همان بحث جهانی شدن که به دنبال آن هستند، مانند تفکر آقای زلنسکی برای اوکراین یا پیشینیانش که می‌خواستند عضو ناتو و اتحادیه اروپا شوند و در دهکده جهانی قرار بگیرند. هدف دوم هم خلع سلاح جمهوری اسلامی در برابر ایالات متحده و غرب در حوزه تحریم‌هاست. این یک آسیب بزرگ برای منافع ملی است، اما شاید برخی متوجه نشوند که این شرایط باعث می‌شود عملاً امکان دور زدن تحریم‌ها و انجام برخی مبادلات مالی پوشیده از بین برود، و در نهایت جمهوری اسلامی مجبور به سازش، معامله و کوتاه آمدن شود.

مدل حکمرانی اقتصادی دولت‌های مختلف

مدل حکمرانی دوستان مانند آقای همتی چه در دولت آقای روحانی و چه در دولت آقای پزشکیان، همین بوده است. آنها اعتقادی ندارند که بازار را کنترل کنند، قیمت‌ها را مدیریت کنند و فشار را از روی مردم بردارند. کاملاً معتقدند که نباید در جهت رفاه مردم دخالت کرد. اگر خاطرتان باشد، همین رویه را در حوزه بورس، بنزین (در سال ۹۸)، قیمت طلا و ارز در دولت آقای روحانی هم دیدیم. این افراد هیچ ابایی ندارند که مردم را به‌نوعی واسطه یا وسیله‌ای برای رسیدن به اهداف خود قرار دهند.

آنها با افزایش قیمت طلا، منابع خود را افزایش می‌دهند و از طرفی فشار بیشتری بر مردم وارد می‌کنند، در عین اینکه اهداف سیاسی خود را در سیاست داخلی و خارجی دنبال می‌کنند. این سیاست‌ها تنها به نفع عده‌ای خاص تمام می‌شود و مردم عادی قربانی آن می‌شوند.

دولت پزشکیان؛ بی‌نظمی و عدم انسجام

آقای پزشکیان چندان ریاست جمهوری نکرده است. بخشی از دولت را به افراد خارج از دولت سپرده است، افرادی مانند آقای ظریف که برخی حوزه‌ها را اداره می‌کنند، و عملاً خودش کنار کشیده است. رد پای این افراد کاملاً در اقتصاد و سیاست خارجی دیده می‌شود. این کاملاً برخلاف دیدگاه‌هایی است که آقای پزشکیان در انتخابات ریاست جمهوری مطرح می‌کرد و به آنها نقد داشت. در حوزه سیاست خارجی، رگه‌هایی از تفکرات آقای ظریف دیده می‌شود.
همه این‌ها ناشی از آن است که دولت گفتمان مشخصی ندارد. دولت در اوج بی‌ارتباطی با جامعه و مردم قرار دارد و به‌صورت کاریکاتوری در حوزه اجراییات عمل می‌کند. نه پویایی دولت آقای رئیسی را دارد و نه مانند دولت آقای روحانی یک گفتمان مشخص برای خود ترسیم کرده است. دولت آقای روحانی حداقل یک استراتژی مشخص داشت که می‌خواست از طریق مذاکره با جهان مشکلات را حل کند، هرچند که همان هم به شکست انجامید. اما حداقل گفتمان مشخصی داشت. دولت آقای رئیسی نیز حداقل یک تلاش و تکاپویی برای آسایش مردم داشت.

پروژه وفاق؛ تحمیل شده از خارج دولت

دولت فعلی متمرکز بر پروژه‌ای به نام «وفاق» است، که از خارج از این دولت بر آن تحمیل شده است. برخی افراد معلوم‌الحال که در گذشته نیز نقش ویژه‌ای در به چالش کشیدن نظام داشتند، اکنون در پشت پرده نفوذ دارند. مشکلات دولت فارغ از اینکه مسائل را به درستی درک نکرده، گفتمان مشخصی نیز برای خود تعریف نکرده است. دولت در اوج بی‌نظمی و شلختگی به سر می‌برد.

دولت بدون رئیس‌جمهور!

در حوزه اقتصاد، وزیر اقتصاد برای خود حکمرانی می‌کند، در سیاست خارجی، آقای ظریف عمل می‌کند، و در حوزه‌های دیگر، افراد مختلف بدون هماهنگی خاصی فعالیت می‌کنند. در واقع، ما دولتی داریم بدون رئیس‌جمهور! به نظر بنده، رئیس‌جمهور نه اقتدار دارد و نه مدیریت لازم را برای هدایت دولت به سمت مسیر صحیح در اختیار دارد.

نظر شما
(ضروری نیست)
(ضروری نیست)
آخرین اخبار