تأملی در آیات برکت و نسبت آن با خاندان وحی؛چگونه زندگی مان مبارک باشد؟

به گزارش شهدای ایران به نقل از مهر ،هل بیت (علیهم السلام) در فرهنگ اسلامی، جایگاه بسیار ویژهای دارند و ایشان به عنوان الگوهای کامل زندگی برای مسلمانان شناخته میشوند.اهل بیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم)، به عنوان وارثان علم و معرفت پیامبر (ص) و حاملان اصلی دین اسلام شناخته میشوند. سیره عملی و گفتار ایشان، چراغ راهی برای تمام مسلمانان در طول تاریخ بوده است. اهل بیت در اوج بندگی و خضوع در برابر خداوند متعال بودند. عبادتهای طولانی و شب زندهداری ایشان، نشاندهنده عمق ارتباطشان با خالق است. این سیره، مسلمانان را به تلاش برای تقرب به خداوند از طریق عبادات صحیح و خالصانه تشویق میکند.
با وجود اینکه اهل بیت (ع) از جایگاه ویژهای برخوردار بودند، اما زندگی بسیار ساده و زاهدانهای داشتند و دنیا را وسیلهای برای رسیدن به آخرت میدانستند. این رویکرد، در مقابل دلبستگیهای مادیگرایانه امروز، الگوی ارزشمندی برای ماست. ایشان وارثان علم پیامبر (ص) بودند و دانش بیکرانی داشتند. سیره ایشان در کسب علم، ترویج دانش و پاسخگویی به مسائل علمی و دینی، سرمشق کسانی است که به دنبال روشنگری و هدایت دیگران هستند.
اهل بیت (ع) در برابر ظلم و انحراف سکوت نکردند و با تمام وجود در راه حق ایستادگی کردند. قیام امام حسین (ع) در کربلا، اوج این شجاعت و فداکاری در راه حفظ ارزشهای اسلامی است که تا ابد الهامبخش آزادگان جهان است. رفتار کریمانه و دلسوزانه ایشان با مردم، به ویژه با نیازمندان و مظلومان، بهترین الگو برای روابط اجتماعی و انسانی است. ایشان همواره به یاری رساندن به دیگران اهتمام داشتند. اهل بیت (ع) در طول زندگی خود با مصائب و مشکلات بسیاری روبرو شدند، اما همواره با صبر و استقامت در برابر مشیت الهی تسلیم بودند و هرگز از مسیر حق منحرف نشدند.
الگو گرفتن از اهل بیت (علیهم السلام) به معنای تلاش برای پیادهسازی آموزههای اخلاقی، عبادی و اجتماعی ایشان در زندگی روزمره است تا بتوانیم رضایت خداوند را کسب کرده و به سعادت دنیوی و اخروی دست یابیم.
مصطفی شاهرضایی، عضو هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی در یادداشتی اختصاصی به تأملی در آیات برکت و نسبت آن با خاندان وحی، بندگان خاص و انسان امروز پرداخته است که در ادامه میخوانید:
وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ؛ سفری در معنای برکت؛ از دل پیامبران تا زندگی امروز ما؛ نه هر حضوری، مبارک است؛ و نه هر قدمی، نوری در کوچههای زندگی. بعضی انسانها، نفسشان جان میبخشد؛ حضورشان آرام میکند، کلامشان درمان است. و بعضی دیگر، حتی با بودنشان، غبار میپراکنند.
در دل قرآن، صدای نوزادی از گهواره بلند میشود؛ محکم و روشن؛ بیتردید، بی تزلزل.او، حضرت عیسی علیهالسلام است، نوزادی که در آغوش مادر، اما با صدای پیامبرانه میفرماید: «إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ… وَجَعَلَنِی مُبَارَکًا أَیْنَ مَا کُنتُ» (مریم، ۳۰–۳۱)« من بندهی خدایم… و او مرا، هر جا که باشم، مبارک قرار داده.»
این برکت، نه فقط لطفی الهی، که رسالتی زمینی است.بودن پیامبران، هدیهای به خاک است؛ برکت یعنی بودنشان چیزی در عالم را تغییر دهد. نه فقط با معجزه، بلکه با نَفَس.
علامه طباطبایی رضواناللهعلیه در تفسیر المیزان میفرمایند: «برکت حضرت عیسی هم در ذات اوست، هم در مأموریتش. خیر ماندگار از او جاری میشود، زیرا به حقیقت بندگی رسیده است.و بندگیِ خالص، ریشهی اصلی برکت است.»
و نگاه کن به مریم (س)، مادر عیسی (ع)؛زنی که محرابش بوی بهشت میداد.قرآن دربارهاش میفرماید: «کُلَّمَا دَخَلَ عَلَیْهَا زَکَرِیَّا الْمِحْرَابَ، وَجَدَ عِندَهَا رِزْقًا» (آلعمران، ۳۷)« هر بار که زکریا وارد محراب او میشد، نزد او رزقی آماده مییافت.» رزقی آسمانی، نه از جنس عادی زمین. مریم، در سکوت خود، سرچشمهی برکت شده بود؛ نه با دارایی، بلکه با خلوص.
و این سنت الهی، فقط در کودکی گهوارهنشین یا زنی پارسا محدود نمیماند.روزی دیگر، فرشتگان بر خیمهی پیامبری دیگر نازل شدند؛ ابراهیم خلیل و همسرش ساره.وقتی از بشارت فرزند، لب به خنده گشودند، فرشتگان چنین گفتند: «رَحْمَتُ اللَّهِ وَبَرَکَاتُهُ عَلَیْکُمْ أَهْلَ الْبَیْتِ» (هود، ۷۳)« رحمت خدا و برکات او بر شما اهل این خانه باد.»
خانهای که ساکنینش اهل ایمان باشند، خانهای که مهمانش فرشتگان باشند، خانهای که یقین، رزقش باشد، بیشک خانهایست پربرکت.برکت، گاه در یک مکان است؛ مثل کعبه، که قرآن میفرماید: «إِنَّ أَوَّلَ بَیْتٍ… لَلَّذِی بِبَکَّةَ مُبَارَکًا» (آلعمران، ۹۶) اولین خانهای که برای مردم نهاده شد، در مکه است؛ پربرکت و مایهی هدایت.و گاه، برکت در یک شب است؛ شبی که خدا دربارهاش فرمود: «إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَةٍ مُبَارَکَةٍ» (دخان، ۳) ما قرآن را در شبی پربرکت نازل کردیم. شب قدر؛ که باران رحمت در آن، جانها را سیراب میکند.
اما از همه روشنتر، این است که برکت، قانون جاری جهان الهی است، نه امتیازی فقط برای انبیا (ع): «لَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَیٰ آمَنُوا وَاتَّقَوْا، لَفَتَحْنَا عَلَیْهِم بَرَکَاتٍ…» (اعراف، ۹۶) اگر مردم ایمان بیاورند و تقوا پیشه کنند، درهای برکت از آسمان و زمین بر آنان گشوده میشود.
برکت، فقط در معجزه نیست. در لبخند تو هم هست، اگر دل کسی را آرام کند. در نان تو هم هست، اگر از راه حلال باشد. در نگاه تو هم هست، اگر امید ببخشد. امیرالمؤمنین علیهالسلام میفرماید: «قِیمَةُ کُلِّ امْرِئٍ مَا یُحْسِنُهُ» ارزش هر انسان، به چیزی است که نفع میرساند.و نفعِ پایدار، همان برکت است.
بعضیها، نه فقط قدمشان، بلکه فکر و نگاهشان، قلمشان و سکوتشان هم پربرکت است. حضرت فاطمه زهرا (س)، با عمر کوتاهش، تا قیامت، چشمهی برکت است. ما اگر بتوانیم دل مردهای را زنده کنیم، یا چراغ امیدی در دل خاموشی روشن کنیم، ما نیز «مبارک» خواهیم بود. و این، دعای ماست: خدایا، اگر نبی نیستیم، ما را از برکتآفرینان قرار ده.بودنمان، مایهی آرامش باشد، رفتنمان، مایهی دعا، و یادمان، مایهی لبخند.و اگر روزی، پروندهمان را بگشایی، بگویی: «عبد من، تو مبارک بودی؛ نه فقط در شب قدر، بلکه در کوچههای زندگی.»و این، نهایت خواستن ماست.